خلاصه کتاب تله شادمانی | کتابی برای مشتاقان زندگی خردمندانه

  • روزی مرد جوان و باهوشی که از فقر خسته شده بود، تصمیم گرفت به انسان ثروتمندی تبدیل شود. او مدتی به شدت کار کرد و درآمدش را پس‌انداز کرد. پس از چند سال کار سخت و طاقت‌فرسا به ثروت قابل‌قبولی رسید و تصمیم گرفت ثروتش را سرمایه‌گذاری کند و از سود حاصل از این سرمایه، روزگار را بگذراند. سختی و مشقتِ کار باعث شده بود که او دیگر علاقه‌ای به کار و تلاش نداشته باشد. از طرفی ارزش سرمایه او سال‌به‌سال کاهش یافت و او مجبور شد تا پایان عمر، به یک زندگی ساده و سطح پایین رضایت دهد. این حکایت زندگی بسیاری از افرادی است که در تله شادمانی گرفتار می‌شوند، از سختی‌ها و احساسات منفی گریزانند و دوست دارند زندگی‌شان پر از احساسات مثبت باشد. کتاب تله شادمانی تلاش می‌کند زندگی بهتر و خردمندانه‌تری را به ما بیاموزد و ما را به انسان‌های حقیقی‌تری تبدیل کند.

    در ادامه این مقاله تصمیم داریم به خلاصه کتاب تله شادمانی اثر دکتر راس هریس بپردازیم و راهکارهایی برای گرفتار نشدن در تله شادمانی ارائه دهیم. این کتاب یکی از بهترین کتاب‌های حوزه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) محسوب می‌شود و می‌تواند ما را به یک زندگی خردمندانه، حقیقی و واقع‌بینانه نزدیک کند. در صورتی که تمایل دارید مهم‌ترین آموزه‌های کتاب تله شادمانی را یاد بگیرید، مطلب پیش رو را از دست ندهید. نکات این مقاله، احساسات، افکار و اعمال ما را بهتر می‌کند و ما را با واقعیت زندگی روبرو می‌سازد.

    تله شادمانی دقیقاً چیست؟ تله‌ای که رود زندگی را به یک لجن‌زار تبدیل می‌کند

    آب زلال و شفافی را در نظر بگیرید که در بستر یک رودخانه حرکت می‌کند، به سنگ‌های مختلف می‌خورد و مدام مسیرش را عوض می‌کند. این رود در اثر برخورد با سنگ‌ها متوقف نمی‌شود، از این برخورد، فرار نمی‌کند. همین گذرا بودن است که آن را شفاف و زیبا می‌کند. حال فرض کنید که این رود از ترس برخورد نکردن با سنگ‌ها، متوقف شود و یک جا بماند. چه اتفاقی میفتد؟ پس از مدتی به یک لجن‌زار تبدیل می‌شود.

    از نگاه دکتر راس هریس، یکی از متخصصان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، زندگی انسان دقیقاً شبیه همین رود است. اگر انسان بتواند با پذیرش مشکلات و سختی‌ها، به زندگی خود ادامه دهد و همچنان بهترین افکار و اعمال را انتخاب کند، زندگی او مثل این رود، زیبا و تحسین‌برانگیز می‌شود.

    بسیاری از داستان‌ها به این شکل تمام می‌شود: «و بعد از آن به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند.» این پایان‌بندی در بسیاری از فیلم‌ها نیز دیده می‌شود. دلیل وجود این پایان‌بندی آن است که جامعه انسانی دوست دارد زندگی، سراسر تفریح و لذت باشد و از تلخی‌ها، سختی‌ها و احساسات منفی گریزان است.

    شاید چنین تصوری، خیلی رؤیایی به نظر برسد، ولی خوشی و شادمانی دائمی، غیرواقع‌بینانه است و زندگی انسان، با سختی و رنج، عجین شده است. فرار از رنج‌ها و تلخکامی‌ها، ما را به‌سوی یک زندگی منفعل و بدون رشد سوق می‌دهد و امکان خودشکوفایی را از ما می‌گیرد. تله شادمانی، دقیقاً همان تمایل انسان به حفظ دائمی خوشی و شادمانی کنونی و فرار از احساسات منفی ناشی از زندگی است.

    راهکار کتاب تله شادمانی برای رسیدن به شادی، رضایت‌مندی و یک زندگی پربار

    انسان زمانی می‌تواند به حس رضایت از زندگی برسد و یک زندگی غنی و پربار برای خود بسازد که احساسات مثبت و منفی خود را بپذیرد و با احساسات منفی خود به صلح و سازش برسد. کسانی در تله شادمانی گرفتار می‌شوند که فقط خوشی‌های زندگی را بپذیرند و احساسات منفی، شکست‌ها و تلخی‌‌های زندگی را پس بزنند. این در حالی است که با پس زدن مشکلات، رشد و پرورش انسان نیز متوقف می‌شود.

    مطالعه کنید   یکی از نشانه های عزت نفس پایین

    از نگاه دکتر راس هریس، نویسنده کتاب تله شادمانی، باید تعریف و نگرش خود را در مورد مفهوم شادمانی تغییر دهیم. اگر قرار باشد که مفهوم شادمانی، فقط به تفریح و لذت و خوشی محدود شود، افراد معتاد به مواد مخدر، شادترین انسان‌ها هستند. شادمانی واقعی، زمانی در وجود ما شکل می‌گیرد که رویدادها و احساسات ناخوشانید را با تمام وجود بپذیریم و اجازه دهیم که در زندگی ما، حضور داشته باشند.

    پذیرا بودن نسبت به احساسات و رویدادهای دشوار، باعث می‌شود که از حرکت رودخانه‌وار در مسیر زندگی و درک سختی‌های احتمالی، هراس نداشته باشیم، در دام افسردگی، انفعال و استرس‌های بی‌مورد نیفتیم و به یک آرامش پایدار که شادمانی واقعی است، برسیم. در کتاب تله شادمانی می‌خوانیم:

    «شادمانی فقط داشتن احساس خوب نیست. احساس خوب از ادراک ناخوشایندی‌های زندگی پدید می‌آید. افراد مبتلا به اعتیاد تلاش می‌کند همیشه در حالت مطلوب خود باقی بمانند. احساس خوب را تجربه کنند، اما باید بدانیم که شادمانی وقتی به دست می‌آید که ناخوشایند و ناملایمات زندگی را به‌آرامی در آغوش بگیریم. بیش‌تر ما به رسم ساختن نتایج هیجانی مطلوب که به آن شادمانی می‌گوییم، خود را درگیر رفتارهایی می‌کنیم که نه‌تنها شادمانی را به وجود نمی‌آورد، بلکه نتیجه معکوس دارند. اگر به دنبال شادمانی هستیم باید به‌صورت عاقلانه در جستجوی آن باشیم.»

    4 باور و نگرش که انسان را در تله شادمانی گرفتار می‌کند و راهکار رهایی از این باورها

    مطالعاتی که روی زندگی انسان‌های گرفتار در تله شادمانی انجام شده است، نشان می‌دهد که 4 باور و نگرش در این افراد وجود دارد و همین باورها، این افراد را وارد این تله می‌کند. در ادامه این 4 باور را بررسی خواهیم کرد و راهکارهای رهایی از این باورها را ارائه می‌کنیم:

    1. شادمانی و سعادت، یک وضعیت طبیعی و عادی برای انسان‌هاست

    بسیاری از انسان‌ها تصور می‌کنند که رنج و سختی، یک حالت غیرعادی است و انسان باید تمام تلاشش را بکند تا در رنج گرفتار نشود. این در حالی است که واقعیت زندگی، به گونه دیگری است و مدام شاهد رنج انسان‌های مختلف هستیم. مطالعات نشان می‌دهد که از هر پنج نفر، یک نفر مبتلا به افسردگی است و هر انسان در مرحله‌ای از زندگی خود، حداقل از یک اختلال روانی رنج می‌برد.

    امروزه شاهد تنهایی، طلاق، استرس شغلی، بحران میان‌سالی، زورگویی، تبعیض، خشم مزمن و عزت نفس پایین انسان هستیم و هر کدام از این مشکلات، به‌تنهایی می‌تواند زندگی انسان را وارد بحران کند. با بررسی موشکافانه جامعه و انسان‌ها، تازه متوجه می‌شویم که شادمانی، تا چه حد کمیاب است.

    راهکار رهایی از باور به طبیعی و عادی بودن شادکامی در زندگی

    برای رهایی از این باور، باید این نگرش را در خودمان تقویت کنیم که مشکلات، سختی‌ها و احساسات منفی، همواره و هر جا، در کمین ما هستند. این ما هستیم که باید قدرت پذیرش این عواطف منفی را بالا ببریم و اجازه دهیم که در کنار ما زندگی کنند. پس از پذیرش این احساسات و محترم شمردن آن‌ها، می‌توانیم از قدرت و نفوذ چنین عواطفی بکاهیم و پس از بروز احساسات منفی، عنان زندگی خود را از دست ندهیم.

    2. اگر شخصی شاد نباشد، قطعاً نقصی دارد

    وقتی انسان باور دارد که رنج و سختی، مخصوص انسان‌های غیرطبیعی است، به خودش اجازه می‌دهد که با احساسات منفی و غم‌آلود خود مبارزه کند. او تصور می‌کند که انسان مبتلا به درد و رنج، حتماً نقصی دارد که به این روز افتاده است، وگرنه انسان عادی، باید مدام سرشار از سرخوشی و حس و حال عالی باشد.

    مطالعه کنید   خلاصه کتاب هفت عادت مردمان موثر | کتابی به ارزش یک گنج بی‌پایان

    چنین افرادی مدام خودشان را سرزنش می‌کنند و به خودشان برچسب «من افسرده‌ام» می‌چسبانند. این تلقین‌ها، حال شخص را خراب‌تر و آشفته‌تر از قبل می‌کنند و باعث می‌شوند که انسان، بیش‌ازپیش به نقص خود ایمان بیاورد.

    راهکار برون‌رفت از باور به ناقص بودن انسان مبتلا به رنج

    درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، نگرش دیگری نسبت به انسان، درد و رنج دارد. این درمان، بیان می‌کند که تفکر معمول انسان سالم به طور طبیعی به درد و رنج روحی منجر می‌شود. رنج انسان، بخشی طبیعی و جدایی‌ناپذیر از زندگی اوست و چاره‌ای جز پذیرش این رنج و کنار آمدن با آن وجود ندارد.

    هر چه انسان از درد و رنج، فرار کند، به شادی و شادمانی نمی‌رسد؛ بلکه بیشتر در تله شادمانی فرومی‌رود و بیرون کشیدن او از این تله، دشوارتر می‌شود. این در حالی است که انسان‌های خارج از تله شادمانی، به صورت مدام با درد و رنج، همنشین هستند و با وجود این دردها، دست به انتخاب‌های درست، خردمندانه و هوشمندانه می‌زنند.

    3. برای خلق زندگی شادمانه، باید از احساسات منفی گریخت

    بسیاری از نویسندگان و آموزگاران حوزه رشد و توسعه منفی، مدام در گوش مردم زمزمه می‌کنند: «اجازه بروز احساسات منفی را به خود ندهید و یاد بگیرید که احساسات منفی خود را از بین ببرید و عواطف مثبت را جایگزین این احساسات منفی کنید.» شاید در نگاه اول این توصیه‌ها، منطقی به نظر برسند؛ ولی نکته اینجاست که بهترین و ارزشمندترین چیزها در زندگی، طیفی از احساسات خوشایند و ناخوشانید را به همراه دارند و به همین دلیل، کسی که در پی شادمانی است، باید سختی‌ها، مشکلات و عواطف منفی را هم به جان بخرد.

    شخصی را در نظر بگیرید که می‌خواهد منزلی بخرد و تنها 10 درصد پول این منزل جدید را در حساب بانکی خود دارد. او برای رسیدن به منزل موردعلاقه‌اش، باید وام‌های زیادی بگیرد و بخش چشمگیری از حقوق ماهانه خود را برای پرداخت قسط‌های بانکی، هزینه کند. وقتی شخص، خانه را می‌خرد و در آن ساکن می‌شود، پر از خوشبختی و شادی است؛ ولی در همان لحظات شادی می‌داند که سر ماه باید همه درآمدش را به بانک بدهد و از بسیاری از تفریح‌ها و لذت‌هایش، چشم بپوشد.

    راهکار رهایی از باور به گریزپذیر بودن احساسات منفی

    بهترین راهکار برای رهایی از این باور، تفکر در مورد پیامدهای سنگینی است که برای ما به همراه دارد. اگر انسان بخواهد از احساسات منفی بگریزد، قطعاً فرصت رشد و پیشرفت را از خود می‌گیرد و نمی‌تواند به علایق و اهداف بزرگ خودش دست پیدا کند.
    شخصی که در نظر بگیرید که دنبال رها کردن شغل کارمندی و راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی است. اگر این شخص بخواهد از بدهکاری، شکست، مواجهه به مشتریان نامطلوب و فراز و نشیب‌های اقتصادی فرار کند، قطعاً نمی‌تواند در برابر چالش‌های کسب‌وکار مقاومت کند و در نهایت بیزینسش شکست می‌خورد. این در حالی است که اگر تاب‌آوری و انعطاف‌پذیری خودش را بالا ببرد، خیلی آسان‌تر در برابر سختی‌ها تاب می‌آورد و درنهایت، کسب‌وکارش به موتور خلق ثروت تبدیل خواهد شد.

    4. افکار و احساسات ما، به طور کامل و 100 درصدی قابل‌کنترل هستند

    یکی دیگر از باورهایی که ما را به‌سوی تله شادمانی می‌برد، داشتن توهم کنترل کامل بر افکار و احساسات است. ما تا حدودی روی احساسات خود کنترل داریم؛ ولی این کنترل، 100 درصدی نیست. برخی از افراد، ما را به کنار گذاشتن احساسات منفی و فکر کردن به چیزهای مثبت دعوت می‌کنند؛ ولی حتی با فکر کردن به چیزهای خوب هم دوباره دچار احساسات منفی می‌شویم.

    مطالعه کنید   لایو منطقه امن

    راهکاری برای رهایی از باور به تسلط کامل بر احساسات منفی

    به‌جای سرمایه‌گذاری روی کنترل احساسات منفی، روی اعمال و اقدامات خود تمرکز کنید؛ چون تسلط انسان بر اعمالش، خیلی بیشتر از کنترلی است که بر افکار و احساساتش دارد. اگر احساسات منفی خود را در آغوش بکشیم، آن‌ها را بپذیریم و در همان لحظات، تصمیم بگیریم انتخاب‌ها و اقدامات درستی داشته باشیم، بدون شک حس و حال بهتری پیدا می‌کنیم، به قدرت خود ایمان می‌آوریم و متوجه می‌شویم که ما خیلی قوی‌تر از احساسات منفی خود هستیم.

    خروج از دایره امن زندگی؛ نقطه شروع رشد، تجربه‌اندوزی و ثروت سازی

    با مطالعه تاریخ و تأمل در آن، متوجه می‌شویم تمامی انسان‌های تاریخ‌ساز از یک ویژگی مشترک برخوردار بودند: «آن‌ها توانستند دایره امن زندگی خود را رها کنند، دل به دریای مواج خطرها بزنند و تحولات بزرگ در جهان بیافرینند.» اگر کسی در دنیای امروز هم بخواهد به یک شخصیت خودساخته و موفق تبدیل شود، چاره‌ای جز ریسک کردن و خروج از منطقه امن زندگی خود ندارد.

    یکی از مهم‌ترین مشکلات کسانی که در زندگی خود به موفقیت‌های بزرگ و دلخواه خود نمی‌رسند، این است که توان خروج از دایره امن زندگی خود را ندارند؛ چون بر این باورند که خروج از این دایره امن، با مشکلات، سختی‌ها و رنج‌های فراوانی همراه است. دکتر راس هریس در کتاب تله شادمانی می‌کوشد به ما بگوید که چسبیدن به این دایره امن هم مشکلات بزرگی مثل رشد و پیشرفت نکردن را به همراه دارد و خروج از تله شادمانی، نقطه شروع رشد، تجربه‌اندوزی، یادگیری و تحقق اهداف است.

    در صورتی که این مقاله برای شما مفید و آموزنده بود، پیشنهاد می‌شود مقاله خلاصه کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را مطالعه کنید. این کتاب، راهکارهای خوبی برای رهایی از تله شادمانی و رسیدن به ثروت موردنظر در اختیار شما قرار می‌دهد.
    آیا تجربه گرفتار شدن در تله شادمانی و رهایی از آن را دارید؟ با چه نگرش و راهکارهایی توانسته‌اید از این تله رها شوید؟ لطفاً نظرها و تجربیات خود را با ما در بخش دیدگاه‌ها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۵ رای

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *