انسانها معمولاً علاقه خاص و عمیقی به قدرت دارند و دوست دارند در زندگی خود، شخصی قدرتمند و صاحب نفوذ باشند. اگر شما هم جزو این افراد قدرتدوست هستید، باید بدانید که انسانهای قدرتمند در سراسر تاریخ، مهارت و خصوصیات مشترکی داشتهاند و خوشبختانه این مهارتها، آموختنی است. یکی از کتابهای ارزشمندی که مجموعهی ویژگیها و مهارتهای انسانهای قدرتمند جهان را گرد آورده و در اختیار ما قرار داده، کتاب 48 قانون قدرت اثر رابرت گرین است. این کتاب، یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است که به 24 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
اگر شما هم تمایل دارید در زندگی شخصی و اجتماعی خود، انسانی قدرتمند و هوشمند باشید، می توانید کتاب 48 قانون قدرت اثر رابرت گرین را مطالعه کنید. در ادامه این مقاله تصمیم داریم چند مورد از جذابترین قوانین این کتاب را به طور خلاصه بیان کنیم. اگر به قوانین قدرت و مهارتهای قدرتمند شدن علاقهمند هستید، کافی است 10 دقیقه زمان بگذارید و تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید.
رابرت گرین و ماجرای نگارش کتاب 48 قانون قدرت
14 روز از ماه مه سال 1959 گذشته بود که رابرت گرین در کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد. از همان کودکی به تحقیق و پژوهش در آثار گذشتگان علاقه داشت و میخواست به ویژگیهای انسانهایی که در گذشته میزیستند، پی ببرد. این علاقه به روزگاران پیشین، او را به سمت تحصیل در رشته مطالعات کلاسیک سوق داد. ادبیات کلاسیک یونان و روم، زبانهای لاتین، تاریخ، هنر، مردمشناسی، جامعهشناسی و فلسفه، چند مورد از مهمترین سرفصلهای این رشته دانشگاهی است.
در سال 1995 وقتی در کشور ایتالیا بود، با شخصی آشنا شد که در حوزه چاپ و نشر کتاب فعالیت میکرد. او بر اساس مطالعات خود، کتابی در مورد قدرت و ویژگیهای انسانها قدرتمند نوشت و به آن شخص تحویل داد. در نهایت کتاب با نام 48 قانون قدرت چاپ شد و تاکنون فروش چشمگیری در سراسر جهان داشته است.
یکی از ویژگیهای جذاب و آموزنده کتاب 48 قانون قدرت، حضور داستانهای پندآموز و خواندنی در آن است. داستانهای موجود در این کتاب به قدری سرگرمکننده هستند که افراد پس از آغاز مطالعه، معمولاً دوست ندارند کتاب را زمین بگذارند. لذت خواندن کتاب 48 قانون قدرت، انسان را به خواندن چندباره این کتاب ترغیب میکند.
هرگز بیشتر از رئیستان ندرخشید؛ اولین قانون کتاب 48 قانون قدرت
یک سری از افراد وقتی وارد یک سازمان میشوند، مدام میکوشند که با توانمندیها و استعدادهای خود، مدیر یا رئیسشان را تحت تأثیر قرار دهند. آنها تصور میکنند که این کار، محبوبیت آنها را نزد مدیر افزایش میدهد و باعث اعتماد بیشتر رئیس به آنها میشود.
رابرت گرین در اولین قانون از کتاب 48 قانون قدرت تلاش میکند به ما توضیح دهد که درخشیدن نزد رئیس باید حد و مرزی داشته باشید و از این مرز تجاوز نکند؛ چون اگر این درخشیدن و نمایش توانمندیها و استعدادها، از حد لازم فراتر برود، رئیس احساس ناامنی میکند و به این باور میرسد که شما میخواهید او را از صحنه خارج کنید.
اگر میخواهید جای پای خود را در یک کسب و کار یا سازمان محکم کنید، باید اقدامات لازم را برای افزایش قدرت مدیرتان انجام دهید و کاری کنید که او، احساس قدرت و برتری داشته باشد. اگر چنین احساسی را به مدیر خود القا کنید، آنگاه خواهید دید که او هم به رشد و ارتقای شما کمک خواهد کرد.
بهرهگیری از دشمنان را بیاموزید؛ اعتماد بیش از حد به دوستان را کنار بگذارید
یک سری از افراد، دشمنان خود را به طور کامل از زندگی خود کنار میگذارند و تمام توجه خود را روی دوستان خود متمرکز میکنند. عیب اصلی اعتماد بیش از حد به دوستان این است که آنها اطلاعات بیشتری در مورد شما دارند و خیلی راحتتر میتوانند با استفاده نادرست از این اطلاعات، به شما خیانت کنند یا آسیب بزنند. همچنین اگر دوستان، به ویژگی یا قابلیتی در وجود شما حسادت کنند، بهسرعت میتوانند ظالم و فاسد شوند. در بین پارسیزبانان هم ضربالمثل جالبی در این زمینه وجود دارد که واقعاً پندآموز است:
«دوستی با مردم دانا نکوست / دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند / بر زمینت میزند نادان دوست»
اگر دشمن کاربلد و متخصصی دارید، سعی کنید در مواقع ضروری با او همکاری کنید و اجازه ندهید که این دشمنی، مانع سود بردن شما از او باشد. جالب است که دشمنان دانا، همواره کارهای خوبی برای شما انجام میدهند تا به شما ثابت کنند که در مورد آنها اشتباه میکردهاید.
در هنگام درخواست کمک، به افراد نشان دهید که از این کمک، چه نفعی میبرند
بعضی از افراد وقتی از کسی درخواست کمک میکنند و با پاسخ منفی روبرو میشوند، تلاش میکنند خدماتی که برای او انجام دادهاند را به او یادآوری کنند. رابرت گرین در قانون سیزدهم از کتاب 48 قانون قدرت به ما تذکر میدهد که یادآوری خوبیها، نمیتواند طرف مقابل را متقاعد کند؛ چون او از هر راهی که بتواند، میکوشد خوبیهای شما را انکار کند.
برای اینکه افراد را متقاعد کنیم که درخواستهای ما را اجابت کنند، باید نفی که از همکاری با ما میبرند را به آنها یادآور شویم. همواره درخواست خود را با منافع دیگران درآمیزید تا ببینید که چگونه با دل و جان، خواستههای شما را میپذیرند.
یکی از ویژگیهای مشترک افراد قدرتمند جهان در این است که میکوشند به علایق انسانهای مختلف پی ببرند. وقتی بتوانیم علایق یک انسان را متوجه شویم، میتوانیم خواستههای خود را با علایق آنها گره بزنیم و از این طریق، افراد را به سمت خودمان جذب کنیم.
حضور نداشتن، راهی برای ارزشمند شدن؛ یکی از مهمترین قوانین کتاب 48 قانون قدرت
یکی از مهمترین قوانینی که در کتاب 48 قانون قدرت میخوانیم، قانون در دسترس نبودن و حضور نداشتن است. این قانون هم در کسب و کار و هم در روابط شخصی، دوستانه و خانوادگی، کاربرد دارد.
بر اساس این قانون، کنارهگیری موقت از یک گروه باعث میشود که بیشتر درباره شما صحبت کنند و بیش از پیش به تحسین شما بپردازند. اگر یاد بگیرید که صحنه را در بهترین زمان ممکن ترک کنید، مطمئناً میتوانید از طریق عدم حضور، برای خودتان ارزش ایجاد کنید. در کتاب مورد بحث میخوانیم:
«همیشه در دسترس بودن، از ارزش و اعتبار شما میکاهد. هر چه بیشتر دیده و شنیده شوید، به نظر عادیتر به نظر خواهید رسید. اگر عضو گروهی هستید، بد نیست برای مدتی کوتاه آن را ترک کنید. بگذارید دیگران سراغتان را بگیرند، دلتنگتان شوند و بیشتر شما را تحسین کنند. بیاموزید که چه زمانی کمتر دیده شوید تا بیشتر به چشم بیایید.»
مراقب خطرناکترین افراد زندگی خود باشید؛ چون هر لحظه ممکن است آسیب ببینید
رابرت گرین در کتاب 48 قانون قدرت، پنج گروه از خطرناکترین افراد زندگی را به ما معرفی میکند. در ادامه با این افراد و خصوصیاتشان آشنا خواهیم شد:
- انسانهای مغرور و متکبر: این دسته از افراد، روحیه حساسی دارند و اگر احساسات آنها را تحریک کنید، خیلی سریع برای انتقام گرفتن آماده میشوند؛ بنابراین بهتر است از این دسته افراد، فرار کنید.
- افراد ناامید: این دسته از افراد، ترمز زندگی، کسب و کار یا سازمان هستند و مدام با نداهای ناامیدکننده خود، ما را از حرکت به سوی آرزوها و خواستههایمان بازمیدارند. اگر به دسته از افراد ضربهای بزنید، انتقامشان را ذرهذره از شما میگیرند؛ بنابراین از این دسته از افراد هم دور بمانید.
- افراد بدبین: گویی توهم توطئه مثل خوره به جان افراد بدبین افتاده است. آنها هم در برابر هر موقعیت جدید، با بدبینی رفتار میکنند و همواره احساس میکنند که دیگران میخواهند به آنها آسیب بزنند. کتاب 48 قانون قدرت به مخاطبان خود میگوید که این دسته از افراد، برای برتری بر دیگران مناسب هستند.
- افراد کینهای با حافظه قدرتمند: این دسته از افراد، مثل مار هستند و اگر از شما ضربه ببینند، صبر میکنند تا فرصتی مناسب پیش بیاید. آنگاه وارد صحنه میشوند و ضربه نهایی را به شما وارد میکنند. مشکل آنها این است که هیچ عصبانیتی از خود نشان نمیدهند و با حیلهگری سراغتان میآیند؛ بنابراین باید از آنها فرار کنید.
- انسانهای سر و ساده، بیادعا و کندذهن: معمولاً این افراد به طعمههایی که برای آنها قرار میدهیم، هیچ واکنشی نشان نمیدهند؛ چون این طعمهها را اصلاً تشخیص نمیدهند. بهتر است سراغ این افراد هم نروید؛ چون برای شما مفید نیستند و فقط منابع شما را هدر میدهند.
اگر ضعیف هستید، از تسلیم شدن برای رسیدن به قدرت استفاده کنید
مورخان روایت میکنند زمانی که شاه عباس صفوی به پادشاهی رسید، فوراً با امپراطوری عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و حتی حاضر شد امتیازهایی را به این امپراطوری بدهد. او میدانست که ایران از هر لحاظ از عثمانی ضعیفتر است و اگر جنگی بین این دو کشور دربگیرد، قطعاً ایران بازنده میدان خواهد بود، منابع مالی زیادی به هدر خواهد رفت و مردم ایران با مشکلات بسیاری روبرو میشوند. به همین دلیل چندین سال به صلح با عثمانی ادامه داد. او در طی سالهای صلح، با کشورهای غربی خصوصاً انگلستان روابط دوستانهای برقرار کرد و از آنها سلاحهای پرقدرت خرید.
وقتی قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران به حد قابل قبولی رسید، او قرارداد صلح با عثمانی را کنار گذاشت و وارد یک جنگ تمامعیار با این کشور شد. جنگ با عثمانی بیش از 20 سال به طول انجامید؛ ولی در نهایت این ایران بود که فاتح میدان شد. شاه عباس صفوی، به عنوان یکی از قدرتمندترین پادشاهان ایران، از قانون تسلیم شدن در هنگام ضعف استفاده کرد و در نهایت به قدرت رسید. در کتاب 48 قانون قدرت در مورد این موضوع میخوانیم:
«تا وقتی در موضع ضعف هستید، هرگز به خاطر حفظ غرورتان نجنگید. در این موارد تسلیم شوید. تسلیم شدن به شما فرصت بهبود و بازسازی میدهد. در این حال میتوانید صبر کنید تا دشمنتان ضعیف شود و آن وقت او را آشفته کنید. هرگز به او این فرصت را ندهید که با شما بجنگد و طعم خوش پیروزی نصیبش شود. ابتدا تسلیم شوید، سپس سمت دیگر صورتتان را بیاورید تا به شما سیلی بزند و به زعم خودش آرام شود. بعد در فرصت مناسب ابزاری برای بازپسگیری قدرت فراهم کنید.»
کلام آخر: برای بقا و رسیدن به قدرت، باید انعطافپذیری و سازگاری را بیاموزید
در این مقاله تلاش کردیم چند مورد از قوانین مهم و تأثیرگذار کتاب 48 قانون قدرت را بررسی کنیم. امیدواریم نکات این مقاله به شما کمک کند که به فرد قدرتمندتر و شکوهمندتری در زندگی خود تبدیل شوید. اگر میخواهید قوانین قدرت را به بهترین شکل در زندگی خود اجرا کنید، باید انعطافپذیری و سازگاری را بیاموزید. سازگاری و انعطافپذیری به شما کمک میکند که خودتان را با شرایط وفق دهید و بسته به شرایط، بهترین راه برای رسیدن به قدرت را پیدا کنید. رابرت گرین در کتابش مینویسد:
«دایناسورها با اینکه بزرگترین موجودات زمان خود بودند، از بین رفتند. این در حالی است که آن دسته از موجوداتی که توانستند با شرایط جدید محیط سازگار شوند، به زندگی خود ادامه دادند. در زمان تغییرات، انعطافپذیری و سازگاری، منبع قدرت است.»
در صورتی که نکات و آموزههای این مقاله برایتان مفید و ارزشمند بود، پیشنهاد میشود خلاصه کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین را مطالعه کنید. این مقاله نیز آموزههایی را در اختیارتان میگذارد تا بتوانید با تکیه بر جادوی کلام، به قدرت و خواستههای خود دست پیدا کنید. آیا تاکنون کتاب 48 قانون قدرت را مطالعه کردهاید؟ از نظر شما بهترین قانون این کتاب چیست؟ لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله)، با ما و سایر همراهان مجموعه شاهکار ذهن، به اشتراک بگذارید.
مقالتون عالیه عالی بود
مطالعه نکردم ولی حتما اینکار رو انجام میدم چون مشتاق شدم عالی
🌹🌹