چرا داشتن عزت نفس مهم است؟

خیلی از ما معنی عزت نفس را می دانیم و می توانیم آنرا تعریف کنیم ولی اهمیت داشتن عزت نفس را نمی دانیم ؛ در این مقاله کمی درباره اهمیت داشتن عزت نفس صحبت می کنیم و ارتباط میان عزت نفس و باور ها را می آموزیم . پس با ما همراه باشید

برای انسان هیچ چیزی مهمتر از داوری او در مورد خودش نیست و ارزشیابی شخص از خودش قطعی ترین عامل در روند رشد او به شمار می رود.عزت نفس عبارت است از آبرویی که شخص برای خود قائل است.

این ارزشیابی صرفا به شیوه برشمردن صفات مثبت یا توصیف داشته ها نیست بلکه به صورت احساس می باشد . بنابراین هر تصویری که فرد از خودش دارد در همه واکنشهای او تجلی می کند.

احساس ارزشمندی در جریان احساسات ، افکار ، تمایلات و هدفهای افراد تاثیر بسزایی دارد و برای پی بردن به روحیات افراد کافیست به میزان حرمت نفس و معیارهای قضاوت وی در باره خویش آگاهی داشت .

داشتن حرمت نفس برای انسان امری ضروری است وانسان آنچنان مشتاق و نیازمند به داشتن نظر مثبت درباره خود است که امکان دارد در این راه گاهی حقیقت را انکار کند و از رودررویی با حقایقی که احساس ارزشمندی وی را خدشه دار می کند پرهیز نماید. در این راستا فردی که معیارهای نامعقولی را انتخاب کرده تا خود را بر اساس آنها ارزشیابی و قضاوت کند ممکن است به سوی اهداف نامعقولی سوق داده شود .

احساس عجز و درماندگی انسان را از زندگی ناراضی می کندو باعث افسردگی فرد می شود و بالعکس شخصی که دست به عمل می زند و در زندگی اش تغییرات هدفمند ایجاد می کند دارای احساس تسلط در زندگی اش است.

اولین قدم در راه تنظیم اهداف

اولین قدم در راه تنظیم اهداف این است که ببینید چه می خواهید و چه آرزویی دارید و سپس یک فهرست اولیه از اهدافی که می خواهید روی آنها کار کنید را انتخاب نمایید.دقت داشته باشید همیشه باید حداقل یک هدف بلند مدت ، یک هدف میان مدت و یک هدف فوری برای خود انتخاب کنید . منظور از هدف کوتاه مدت چیزی است که در عرض چند ساعت یا کمتر از آن برسید.

حالت آلفا و رسیدن به اهداف

زمانی که در حالت الفا قرار می گیرید می توانید اهدافتان را تجسم کنید و موانع ذهنی که در ارتباط با اهدافتان دارید از بین ببرید و مصمم تر و با انرژی بیشتری در راستای اهدافتان حرکت کنید.برای انجام این کار مراحل زیر را انجام دهید.

• در حالت آلفا قرار بگیرید و اجازه دهید ذهن شما منفعل و پذیرنده باشد.
• فیلمی از خودتان در ذهن تجسم کنید در حالی که با موفقیت به هدف خود دست یافته اید.
• ببینید و بشنوید که چه کرده اید تا به هدف رسیده اید و اگرنتوانستید تصویر دقیقی مشاهده کنیدبه صحنه موفقیت خور بازگردیدو سپس به چند ثانیه قبل برگردید و آن قدر این مرحله را تکرار کنید تا به وضوح صحنه مراحلی که برای رسیدن به اهدافتان طی کردید را ببینید.
• اکنون در صحنه هایی که به موفقیتتان منجر شده اند زندگی کنیدو تجسم کنید در حال انجام تمام مراحلی که خواهید پیمود ، هستید.
• به تدریج به زمان حال برگردید در حالی که احساس می کنید پر انرژی و شاداب هستید و مصمم هستید که قدم اول را بردارید.

موانع دست یابی به اهداف

گاهی اوقات افرادی که عزت نفس پایینی دارند با اینکه می توانند اهدافی را برای خود تعیین کنند ولی نمی توانند به اهدافی که دارند دست یابند. زیرا موانع یا مسائلی این افراد را از رسیدن به اهداف باز می دارد.

رایج ترین موانع دست یابی به اهداف

• برنامه ریزی ناکارآمد : برنامه ریزی ناقص یکی از رایج ترین موانع محسوب می شود و به معنی این است که اهدافتان را به مراحل کوچ تقسیم نکرده اید.
• دانش و اطلاعات ناکافی : یعنی اطلاعات کافی را که بخوایید در راستای اهدافتان حرکت کنید را نداشته باشید و دنبال کردن اهداف بدون داشتن دانش در آن زمینه مثل این است که بخواهید به شهری سفر کنید و بدون داشتن نقشه وشناخت مسیر جاده به طور تصادفی حرکت کنید یا شاید به شهر مورد نظر برسید.
• اهداف غیر واقع بینانه : داشتن اهداف غیر واقعی الگوی رفتاری افرادی است که عزت نفس پایینی دارند و این افراد وقتی اهداف غیر واقع بینانه ای برای خود تعیین می کنند در نتیجه امیدی به دستیابی به این اهداف نخواهید داشت و چیزی جز شکست و عزت نفس پایید عاید این اشخاص نخواهد شد.
• ترس از شکست : این نوع ترس طبیعتا در وجود همه ما وجود دارد ولی افرادی که عزت نفس پایینی دارند این ترس را با شدت بیشتر و غیر واقی تجربه می کنند و حتی با وجود انتخاب هدف درست و قابل قبول بهعلت ترس و اضطرابی که دارن نمی توانند مراحل را در راستای رسیدن به اهداف طی کنند.
• ترس از موفق شدن : این نوع ترس نادرتر و البته تاثر مخربتری دارد و در حقیقت ترس از شکست در آینده را به دنبال دارد. فرد می ترسد اگر به موفقیت دست یابد به واسطه آن موفقیت شکست مخرب تری را در آینده تجربه کند.برای مثال شخص می ترسد اگر در شغلش ترفیع بگیرد ، موقعیتش در بین مردم و دوستان تغییر یابد و اطرافیان از شما دور خواهند شد.

باورها و تاثیر آن بر عزت نفس

اجزای سازنده عزت نفس ، باورها یا تصوراتی است که فرد درباره ارزش خود دارد.این باورهای زیربنایی تعیین می کنند که فرد تا چه حد خود را ارزشمند ، شایسته ، قدرتمند و دوست داشتنی می بیند. این باورها ، تصویری از اینکه دیگران چونه با او رفتار می کنند را در ذهن فرد ایجاد می کند.

باورهای زیربنایی منفی و مثبت

باورهای زیربنایی منفی، باعث می شوند شما در طول روز بارها به خود بگویید :« چون آدم کم هوشی هستم نباید فلان کار را انجام دهم، نباید در جمع صحبت کنم، هرگز رانندگی را یاد نخواهم گرفت، توانایی ادامه تحصیل را نخواهم داشت.

در مقابل باورهای زیربنایی مثبت باعث می شوند فرد در طول روز بارها با خود بگوید من توانایی انجام هرکاری یا استحقاق داشتن چیز های خوب را دارم .

باورهای زیربنایی فرد به شدت گفتگو های درونی وی را تحت تاثیر قرار می دهند. مثلا فرد با خود می گوید : « فلان چیز را تعمیر نکن چون حتما گند خواهی زد ». گفتگوی درونی نیز به نوبه خود باورهای زیربنایی را تقویت می کند . به شکلی که اگر دائما به خود بگویید که کم هوش هستید، متقاعد می شوید که همین طور است. به همین ترتیب اگر گفتگوهای درونی شما نشان دهنده اعتقادتان به هوشمندی خودتان باشد . این باور زیربنایی که شما هوشمند هستید تایید و تثبیت خواهد شد .

باورهای زیربنایی، بنیان عزت نفس هستند؛ این باورها به شما می گویند چه کاری را می توانید انجام بدهید و چه کاری را نمی توانید و تعیین می کنند که وقایع دنیای اطراف را چگونه تفسیر می کنید ( که به شکل گفتگوی درونی جلوه می کند )